بدونشک باید وی را در زمره محدود محققان برجسته و ممتاز کتب تاریخی و ادبی ترکیه و منطقه قفقاز دانست که آثاری چون؛ ادیان جهان باستان(چهار جلد)، تاریخ عثمانی(۳ جلد)، نگاهی به روند نفوذ و گسترش زبان و ادب فارسی در ترکیه، قفقاز و سیاست امپراتوری عثمانی، تاریخ بلخ از غزنویان تا مغول، اوغوزها، غزها،نوشته پروفسور فاروق سومر، جلوههایی از فرهنگ ایرانی در آناتولی پیش از اسلام، ابن تومرت و موحدون، روند اصلاحات در امپراتوری عثمانی، مرو در دوره خلفای راشدین، تأثیر اندیشههای ابن خلدون بر تاریخنگاران عثمانی، مفهوم تاریخ در منظومه فردوسی، امپریالیسم و تخریب فرهنگی اقتصادی در جهان سوم، فایده و ارزش تاریخ، نشو و نمای ایران به مثابه یک حکومت ملی، مدرس، تاریخ و سیاست، نگاهی به تشکیلات دولتهای قراقوینلو و آق قوینلو، مرو در دایرهالمعارف اسلام، تاریخنگاری در دوره تیموریان و دهها مقاله و تالیف دیگر را در کارنامه درخشان خود دارد.
شهباز محسنی در یادداشتی به شخصیت دکتر وهاب ولی، مورخ مهابادی پرداخته است که با هم می خوانیم:
در همسایگی ام در مهاباد، مرد فاضل و محققی زندگی می کرد که از بیست و پنج سال قبل با بعضی آثارش آشنا بودم از جمله ترجمه کتاب ادیان جهان باستان را که به همراه سه نفر دیگر از انگلیسی ترجمه کرده بود و منبع درسی مان در فوق لیسانس رشته ادیان بود. بعدها پی بردم ایشان اهل مهابادند و سالها در دانشگاه فردوسی مشهد و بعدها شهید بهشتی و پژوهشگاه علوم انسانی، استاد رشته تاریخ بوده و مدتی هم در یکی از بخشهای وزارت علوم، مدیر کل بوده. در آغاز استخدام در مشهد بود و با دکتر علی شریعتی اتاق کارش یکی بود و خاطراتی از مصاحبتش و مباحثاتش با دکتر علی شریعتی نقل می کرد.
پس از بازنشستگی به زادگاهش مهاباد بازگشته بود و هر از گاهی زیارتش می کردم. آقای دکتر وهاب ولی؛ مردی پر معلومات و بسیار آرام و موقر و کم حرف و ساکت که قلم توانایی در تاریخ نویسی داشت.
تحصیلاتش را در جوانی، در دانشگاه استانبول در رشته تاریخ به اتمام رسانده و علاوه بر تألیف کتب و مقالات، ترجمه هایی هم از ترکی استانبولی و انگلیسی دارد؛ از جمله ترجمه کتاب چند جلدی تاریخ عثمانی.
متأسفانه چند هفته ای بود که بشدت کسالت داشت و ناراحتی ریوی و قلبی پیدا کرده بود و از بدی حالشان، متأسف شدم.
چندی قبل در تحقیقی مربوط به یکی از رجال دولت عثمانی ابهامی داشتم به ایشان مراجعه کردم با جستجو در انسایکلوپیدیای ترک، مطلبی را که مدتها بود دنبالش بودم برایم یافت و سخاوتمندانه با دستخط زیبایش حدود پانزده صفحه از آن را با دقتی تحسین برانگیز ترجمه هم کرد که سپاسگزارشان شدم. نوشته ها و تحقیقات و ترجمه های وی از وسواس و دقت بالایی برخوردار بود و بخصوص در حوزه تاریخ عثمانی کسی واردتر از ایشان را در ایران نمی شناختم.
دوست دارم بعضی مقالاتش را فقط نام ببرم : جلوه هایی از فرهنگ ایرانی در آناتولی پیش از اسلام، ابن تومرت و موحدون، روند اصلاحات در امپراتوری عثمانی، نشو و نمای ایران به مثابه یک حکومت ملی، مدرس، تاریخ و سیاست. نگاهی به تشکیلات دولتهای قراقوینلو و آق قوینلو، مرو در دایره المعارف اسلام، مرو در دوره خلفای راشدین، امپریالیسم و تخریب فرهنگی اقتصادی در جهان سوم، فایده و ارزش تاریخ، مفهوم تاریخ در منظومه فردوسی، جریانهای فکری در امیرنشینهای آناتولی و دولتهای قراقوینلو و آق قوینلو، تأثیر اندیشه های ابن خلدون بر تاریخ نگاران عثمانی، قزلباش، تاریخ نگاری در دوره تیموریان.
عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع
عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن
قرنها باید که تا از پشت آدم نطفهای
بوالوفای کرد گردد یا شود ویس قرن
(سنایی غزنوی)
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 07,نوامبر,2024